درد دل...
هیچ حرف دگری نیست که با تو بزنم
تو نمی فهمی اندوه مرا
چه بگویم به تو ای رفته زدست
شدم از مستی چشمان تو مست
شده ام سنگ پرست
مرگ بر آنکس که دلش را به دل سنگ تو بست
[ چهارشنبه 87/7/10 ] [ 9:18 عصر ] [ علیرضا ]
نظر
صدا که مرحم فریاد بود زخم مرا .... به پیش درد عظیم دلم خجل مانده... بخوان آواز تلخت را ولیکن دل به غم مسپار ... |
درد دل...
هیچ حرف دگری نیست که با تو بزنم [ چهارشنبه 87/7/10 ] [ 9:18 عصر ] [ علیرضا ]
نظر
|
|